هفت نیروی شگرف در خدمت آینده پژوهان
نویسنده : سهیل عنایت الله
مترجم: محمد علی برادران قهفرخی
تصویر شماره 1 – منبع
مادامی که فردا شبیه امروز باشد نتیجه جز ملالت و سرافکندگی چیزی نیست. انسان امروزی به دنبال تازگی و چیزهای بدیع هست لذا در این برهه از زمان فردا قطعا شبیه امروز نخواهد بود چرا که ما در اوج و بهبوحه تغییرات اجتماعی و فناورانه هستیم که به برخی از آنها در ذیل اشاره می کنم.
1- تغییرات دموگرافیک درآفریقا به نحوی رقم خواهد خورد که 40 درصد کودکان دنیا در سال 2050 در این قاره زندگی خواهند کرد و تا سال 2100 حدود 39 درصد از جمعیت بزرگسال در این قاره زندگی می کنند.(1)،(2)و(3)
تصویر شماره 2 – کودکان آفریقایی
2- کاهش جمعیت در بسیاری از کشورهای غربی و شرق آسیا ، منجر به کمبود نیروی کار و متعاقبا آن احتمال کاهش رشد اقتصادی در اقتصادهای پایدار خواهد رفت. (4)و(5)
3- ظهور فناوری های جدید مانند چاپ سه بعدی، هواپیماهای بدون سرنشین، هوش مصنوعی، اتومبیل های بدون راننده منجر به افزایش چشمگیر بهره وری، کاهش هزینه ها و سایر فناوریهای تاثیرگذار، منجر به بازطراحی مجدد در طراحی شهری می گردند.در این راستا سوالاتی برای باز طراحی شهری مطرح می شود از قبیل اینکه چرا فضای پارکینگ به شکل کنونی نیاز است؟ یا چرا ماشین ها به عنوان خانه های سیار نیستند؟
4- احتمالاً اختلال عمده در صنایع غذایی جهانی از طریق کشاورزی سلولی منجر به انقلابی می گردد که بحث تولید گوشت و شیر خالص جدید بر اساس مواد جدید مطرح می گردد و پایان زنجیره تأمین مواد غذایی بر پایه حیوانی ، احتمال تغییر داستان از کشتارگاه به سمت گلخانه ها و آزمایشگاه های مواد غذایی جدید که محصولات کشاورزی سلولی تولید می کنند را مطرح می سازد. (6)
تصویر شماره 3- خبر مربوط به قرارداد 300 میلیون دلاری چین برای تامین گوشت های آزمایشگاهی، روزنامه ایندیپندنت
5- تغییر سیستم های انرژی به سوی انرژی های نو :شروع مبادلات اقتصادی نظیر به نظیر (همتا به همتا) و پلتفرم های جدید همکاری و همچنین ورود سیستم های حمل و نقل اشتراکی مبتنی بر فناوری از قبیل” اوبر” و استفاده از آن در سیستم های انرژی (اوبری شدن انرژی) ار قبیل :انرژی خورشیدی مبتنی بر AI و به اشتراک گذاری انرژی می باشد. این چالش ها باعث تغییر سلسله مراتب و هرم انرژی از جمله مصرف کنندگان و تولید کنندگان شده و سوالاتی از قبیل اینکه آیا سوخت های فسیلی به پایان عمر خود نزدیکند مطرح می شود. (7)
6- تغییر هژمونی قدرت از مرکزیت آمریکا به سمت چین و آسیا منجر به تغییر نگرش به ارزشهای پیشین و سلسله مراتب از قبیل حقیقت ،دانش و زیبایی می گردد. (8)
7- در فرای همه اینها شاید افزایش برابری جنسیتی و تنوع و دربرگرفتن حقوق همه ذینفعان و گروههای جامعه نمود بیشتری پیدا خواهد کرد.
بسیاری از این تغییرات که به عنوان دوران جدید مطرح می شود پایان بسیاری از امپراطوریها از قبیل مرد سالاری، نفت و زغالسنگ، پایان فقر، پایان برتری انسان به طبیعت را رقم خواهد زد و انتقال به این دوره جدید را “سرکار” یکی از آینده پژوهان سرشناس این دوره، تحت عنوان “انسان گرایی نو” می نامد. این تغییرات شگرف برای سردمدارانی که امپراطوری و منابع زیر زمینی تحت اختیار خود را به عنوان دارایی های خود تلقی میکنند وحشتناک است چرا که به لحاظ فیزیکی ذخایر زیرزمینی مثل معادن زغال سنگ، به لحاظ فرهنگی انحصارگرایی مردان و تغییرات نرم از جمله تفکرات امپراتوری ، همه و همه در معرض تهدید، انقراض و ناپدید شدن هستند.این ترس و وحشت از این روست که این سردمداران با خود عهد بسته اند که جامعه تحت سلطه خود که نویسنده از آن تحت عنوان “قبیله” یاد می کند را صرفا از لحاظ فیزیکی و جغرافیایی دوباره بزرگ و گسترده کنند.اشاره به مقاله ای در خصوص ترامپ و آینده دارد که در شماره ویژه مجله آینده پژوهی در منبع شماره (10) چاپ شده است.
مطمئناً، در این برهه از زمان و در این نوسانات و دوران تغییر ، یافتن مرکزی که بتوان بر آن تکیه کرد دشوار می باشد. چرا که احساس می کنیم در مقابل این سونامی تغییرات قدرتمان از دست رفته و دچار نقصان و آسیب خواهیم شد و حتی از آن فراتر احساس می کنیم در این زمانه گم شده ایم. طرز فکر گذشته نگر و اقدامات روزمره ما دیگر به قدرکافی جوابگوی چالشها و رفع مشکلات نیستند. ما شاید به چنین نیروهای شگرف آینده پژوهانه ای احتیاج داشته باشیم تا در این سونامی تغییرات، با تمرکز بر آنها در امان بمانیم، همانگونه که آینده پژوه معروف ” جیمز دیتور” نیز به لزوم چنین قابلیتهایی اشاره کرده است. (11)
تصویر شماره 4 – آینده پژوه سرشناس غربی آقای جیمز دیتور
من در کارها و آثارم به عنوان یک فارغ التحصیل مکتب آینده پژوهی” سرکار” چنین پیشنهاد می کنم که اگر در جستجوی آینده هستید از تغییرات و ایده های بدیع و تازه استقبال کنید و بدنبال قدرتهای شگرف و خارق العاده باشید.(12)
من شخصا تجارب استفاده از چنین نیروهای شگفت آوری را در کشورهای زیادی ، با صدها سازمان و شرکت بین المللی و صدها گروه شهروندی مختلف داشته ام.آینده پژوهان برجسته از چنین نیروهای خارق العاده و دگرگون ساز استفاده میکنند. ما امیدداریم که همه آینده پژوهان از چنین نیروهای شگرفی که در ادامه بدانها اشاره خواهم کرد در جهت رفع محرومیتها، مقابله با چالش ها و خطرات بالقوه و ساختن آینده مطلوبی که همگان انتظارش را داریم استفاده کنند.(13)
•نیروی اول : مدیتیشن
با توجه به تنش ها و سرعت تغییرات زیاد در زندگی روزمره، اختصاص زمان برای انجام مدیتیشن و تمرینات آن پیشنهاد می شود.این تمرین در طول روز باعث ایجاد آرامش می شود. مدیتیشن،تفکر،ذکر(آیین اسلامی)،zen (آیین چینی)، مانترا (آیین هندویی ) و هرگونه روشی که باعث ایجاد تمرکز بر یک موضوع گردد و باعث رهایی از افکار آشفته می شود به عنوان اولین نیروی شگرف در خدمت آینده پژوهان پیشنهاد می شود.
تصویر شماره 5- نقاشی مربوط به سماع
•نیروی دوم :در نظر گرفتن آینده به عنوان دارایی و سرمایه
دومین پیشنهاد به عنوان یک نیروی خارق العاده این است که آینده را به عنوان یک دارایی و سرمایه در نظر بگیریم و بخشی از فرایند یادگیری و یک سفر اکتشافی آنرا تلقی کنیم و به جای اینکه نگران آینده باشیم که چه رخ خواهد داد، از آینده استفاده کنیم برای خلق واقعیت هایی که دوست داریم اتفاق بیفتند ( در حیطه اختیارات و کنترل خود). بینش ها و پیش بینی هایی درباره جهان در حال تغییر در نظر بگیریم و اینکه ما و یا سازمان ما چه کاری در مقابل این تغییرات می توانیم انجام دهیم را به تصویر کشیده و نموداری رو به جلو ارائه کنیم.
به چالش کشیدن مفروضات گذشته و قدیمی: به جای گم شدن در روزمرگی هایمان و رخدادهای پیش پاافتاده روزمره (litany of events) ما نیاز داریم که مفروضات و تصوراتمان در خصوص واقعیات را به چالش بکشیم و در چرخه یادگیری و بازآموزی قرار گیریم. در صورتی که به سیگنالهای ضعیف و تجارب موفق اهمیت بدهیم خلق آینده ساده تر خواهد بود.به راستی تحریف و گمراه شدن با تمرکز و تکیه بیش از حد بر پیش فرضهای معین و کهن الگوهای قدیمی یکی از عوامل موثر در شکست راهبرد و استراتژی می باشد. اغلب براوردهای اشتباه و تحلیل های غلط ما از داده ها خصوصا در مورد تغییر اقلیم بیانگر این غفلت می باشد.
تصویر شماره 6 – کشتی در حال غرق شدن نمادی از واکنش جمهوری خواهان به تغیر اقلیم
ما برای تهیه فهرست کارهای روزانه و مواردی که باید انجام دهیم عجله داریم. ولی در واقع می بایست بر حلقه های یادگیری و بازآموزی که منجر به زیر سوال بردن مفروضات و به چالش کشیدن آنها تمرکز کنیم. سوالاتی از قبیل : آیا آینده باید خلق شود و یا خود برای ما رقم خواهد خورد ؟ چگونگی باور ما در خصوص اینکه آینده روش است یا تیره و تار؟
برای روشن شدن موضوع مثالی از اقدامات گمراه کننده در خصوص آینده مطرح می کنم. فرض کنید یک سازمان بزرگ به مدیران خود مبلغی را برای انجام یک پروژه آینده پژوهی در خصوص تحلیل و تاثیر متغیرهای بیرونی بر سازمان با استفاده از – اسکن محیطی – تخصیص داده است و به کارشناسان پول داده است تا در مورد این گزارش نظر دهند با این حال، آنگونه که در جلسات هیئت مدیره سازمان مشهود است این است که سازمان مذکور اصلا قصد تغییر استراتژیهای خود را ندارد. آنها صرفاً می خواهند که به برنامه ریزان خود در خصوص آینده نوظهور آگاهی هایی دهند و نشان دهند که كوشش لازم را در خصوص اطلاع رسانی و آگاهی بخشی صورت داده اند. در واقع این سازمان اصلا تمایلی ندارند که پیش فرض های اساسی خود را به چالش کشیده و مورد نقد و بازبینی قرار دهند.و لذا تعریف چنین پروژه آینده پژوهی بدون زیر سوال بردن مفروضات و پیش فرضها و راهبردهای سازمان بسیار گمراه کننده می باشد.
نیروی سوم :یافتن “آینده های دسته دوم” و تفکیک آنها از آینده های ناب
تمرکز بر “آینده های دست دوم” فعالیتی است که دیگر به کار نمی آید و منسوخ شده است. با این حال بسیاری از سازمانها به غلط بدون توجه به شرایط و توانایی های خود صرفا می خواهند که بخشی از انقلاب دانشی باشند در حالی که هنوز درگیر بروکراسی امور روزمره و سیستم زمان سنجی اداری (ورود و خروج طبق ساعت معین) هستند. بروز چنین رفتاری از چنین سازمانهایی در عصر حاضر شبیه مؤسسات قرن نوزدهمی و قدیمی می باشد به نحوی که، کارکنان دچار خستگی مفرط روزانه ناشی از نظارت و حضور و غیاب هستند و احساس می کنند که آنچه آنها را خاص می کند و ارزش افزوده آنها محسوب می شود به چشم نمی آید و صرفا حضور فیزیکی و اداری آنها مهم است.
تصویر شماره 7 – نقاشی با موضوع سیستم قدیمی ثبت ساعت ورود و خروج کارکنان
نیروی چهارم: کشف تاثیر تغییرات و فناوریهای نوظهور و برافکن، تغییر ذهنیت فرهنگی، تغییرات دموگرافیک بر آینده
کارکردن بروی این موضوعات به قدری مهم و حیاتی است که می بایست تاثیرات موج اول و دوم این تغییرات را رصد و اندازه گیری کرد و اینکه کدام تاثیرات به درستی تشخیص داده شده اند مورد بحث قرار گیرند. در دنیایی که آینده در حال تغییر و تحول باشد سازمانهایی با چنین طرز فکر منسوخی به دنبال یک گزینه معین و تغییر ناپذیر هستند. معقولانه تر و هوشمندانه تر این است که گزینه های دیگر را نیز تصور کنند. به عنوان مثال، بگذارید تصور کنیم که با ظهور و گسترش کشاورزی سلولی ، چه گزینه هایی ممکن است پیش روی شما مطرح گردند:
(1) به سمت کشاورزی بازتولید شونده حرکت کنید، جایی که کشاورزان مباشر زمینهای کشاورزی هستند.
(2) به سمت تولید گوشت خالص بروید و زمینی را که برای دامپروری و چرا مورد استفاده قرار میگرفت برای اهداف دیگر استفاده کنید.
(3) به یک فروشنده گوشت ارگانیک تبدیل شوید.
(4) تمام موارد فوق ، یا (5) به این امید که فناوری جدید شما و صنعت شما را مختل نکند ، هیچ کاری انجام ندهید؟
در اینجا می توان چنین توصیه کرد که به جای تمرکز و یافتن تنها یک جواب و گزینه آینده مملو از گزینه های ممکن است. با این حال، ما معمولا بدون توجه به پیامدهای یک پدیده نوظهور، اغلب یک موضع تدافعی نسبت به آن می گیریم.
در این راستا نویسنده اشاره می کند زمانی كه ایده آينده احتمالي گوشتهای آزمايشگاهی (گوشت های تولید شده خارج از چرخه طبیعی) توسط یک اتحادیه کشاورزی در یک کارگاه آینده پژوهی در سپتامبر 2016 با عنوان “آینده مصرف فراورده های گوشتی ” ارائه گردید، در ابتدا شرکت کنندگان چنین تصور کردند که گياهخواران و دانشمندان جایی در این ایده جدید ندارند و از گروه هدف حذف خواهند شد. بااینکه این ایده با شوخی و طنز ارائه شد، لیکن در این چالش پیش آمده از گزاره “هیچ کاری نمی توانیم بکنیم” به سمت استراتژی های جایگزین حرکت کردند و برای همه شرکت کنندگان گزینه های دیگر نمایان شد.
تصویر شماره 8 : کارگاه آینده پژوهی و کاربست روش چرخ آینده باعنوان آینده گوشت طبیعی یا آزمایشگاهی ، سپتامبر 2016، ملبورن – استرالیا
نیروی پنجم : تمرکز بر سناریو ها و داستانهای ممکن درباره آینده
نیروی خارق العاده پنجم که می توان از آن بهره برد این است که به جای جستجوی صرفا یک جواب درست می توان بر سناریوها و داستانهای ممکن درباره آینده تمرکز کرد. سناریوها نقش منزلگاه های ممکن برای ما، سازمان ما و ملت ما را می توانند ایفا کنند.از طریق این سناریوها گزینه هایی خلق می شوند که تضادها و تعارضات با به تصویرکشیدن آنها رفع می گردند. سناریوها می توانند برای تدوین و توسعه راهبردهای ملی به کار بیایند به عنوان مثال وزارت آموزش مالزی راهبردهای ملی را برا اساس این تکنیک تدوین کرده است.
تصویر شماره 9 – مدل 4 گوش آینده دانشگاه در آموزش عالی مالزی، اقتباس از (عنایت الله، 2017)
نیروی ششم : کاربست استعاره های قوی و کارا برای راهبردهای آینده بااستفاده از تحلیل لایه ای علت ها
عموما هر فرد یا سازمانی یک داستان یا روایت شخصی از چگونگی تعامل و تطابق با تغییرات محیط و جهان دارد.اغلب با تغییر عوامل محیطی، این داستان یا روایت شخصی فراموش می شود و افراد و سازمانها تنها نظاره گر و دنباله رو شرایط موجود هستند و غرق در استعاره روزمره ای می شوند که چشم انداز آرمانی و مورد انتظار آنها را خلق نمی کند و منجر به رنج کشیدن از نتایج می گردد.
به عنوان مثال یک سازمان یا شرکت بین المللی در پی خلق آینده بود ولی استعاره ای که در چشم انداز شرکت به چشم می خورد شبیه به یک ” فیل چلاق مسن” بود. لکن ناگزیرند که یک استعاره مناسب و متعالی برای داستان و روایت خود پیدا کنند که بر اساس آن آینده مطلوب و دلخواهشان را به تصویر بکشند.آنها می توانند مثلا استعاره “اختاپوس یا هشت پا ” برای آینده شرکتشان تصور کنند که خصوصیاتی از قبیل هوشمندی،انعطاف پذیری، آمادگی بالا در پاسخ دهی به محرک ها را دارا باشد.این قضیه حتی در مورد افراد نیز صدق می کند و آنها نیز داستانها و روایت های خوبی ندارند.در این خصوص به مدیری برخوردم که دریافت مهارتهای اساسی که طی 40 سال خدمت آموخته است دیگر به کار نمی آیند.او چنین بیان کرد که در تصوراتش فکر میکرد بر اساس داشته ها و شایستگی هایش در یک زمین تنیس چمن در حال بازی است در حالی که اکنون در واقع در یک زمین خاکی دارد بازی می کند.
در روایت جدید او به کسی تبدیل خواهد شد که می تواند در چندین زمین مختلف بازی کند. لذا او نیاز دارد تا مهارتهای زندگی خود را در زمینه هوش معنوی و عاطفی گسترش دهد. با این حال، در بلند مدت، او متوجه خواهد شد که اصلا مساله برد و باخت مهم نبوده، بلکه شور و شوق و عشق به خود بازی مهم است. بنابراین، روایت بهتر برای آینده فردی پیش رویش چنین خواهد بود که مربی باشد تا به کودکان می آموزد چگونه بازی کنند.
تصویر شماره 10 – بازی تنیس در زمین خاکی و چمن
نیروی هفتم : ارتباط دادن داستان و روایت به سیستم و استراتژی
نیروی هفتم و بالاخره و شاید مهمترین ابرنیرو از بین همه موارد گفته شده، نحوه پیوند دادن داستان و روایت به سیستم و استراتژی است وگرنه، داستانی واهی و پوچ و صرفا کلمات و عباراتی می باشد که منجر به نتیجه ای نمی شوند.(14) به عنوان مثال، اگر اختاپوس استعاره جدید برای داستان باشد، باید نیرو را به بازوها و سایر قسمتها(دور از سر و مرکز ثقل) گسیل داشت و به تعبیری باید برای تهدیدها و فرصتهای نوظهور تامین منابع صورت پذیرد.
در داستان قدیمی اگر فیل ناتوان را به عنوان استعاره سازمان در نظر بگیریم، سازمان قادر به دیدن آینده نیست زیرا هیچ راه و روش سیستماتیک و منظمی برای پویش محیطی روندها و سیگنالهای ضعیف ندارد. اگر اختاپوس را به عنوان استعاره جدید تعریف کنیم ، بنابراین سازمان باید به نحو انعطاف پذیری بر نتایج متمرکز شود. تغییرات سیستماتیک نیز به این معناست که سازمان مورد نظر برای موفقیت نیاز به تعریف و تدوین معیارهای جدیدی دارد به نحوی که صرفا در قالب یک داستان خلاصه نمی شود بلکه شاخصی (لنگری) برای آینده مورد انتظار و مطلوب محسوب می شود.
غالبا سازمانها مایلند از مدیریت بحران که به صورت استعاری “آمبولانس “ نامگذاری گردیده است به سمت پیشگیری (استعاره حصار) حرکت کنند؛ و لذا در عمل با انجام این کار بودجه کمتری در آینده صرف بحران ها می شود چرا که انها قبل از وقوع مشکل و بحران چاره و راه حل آن را پیش بینی کرده اند.
ذینفعان مختلف نیز بر این عقیده اند که معیارهای جدید برای پیشگیری از بحرانها لازم است ، به عنوان مثال، معاون سابق کمیسر پلیس تورنتو، پیتر اسلیلی نیز این نکته را گوشزد کرده است. حتی نمایندگان مجلس نیز قبل از افتتاح و قیچی کردن روبان پروژه ها با شک و تردید مواجه می شوند و می بایست اقدامات پیشگیرانه را نیز مد نظر قرار دهند.بنابراین همگان متفق القول هستند که معیارهای جدید برای پیشگیری در چشم انداز سازمان نیاز است. با این ابر نیروی شگرف که در آخر معرفی شد ، دنیاهای شهودی شامل روایت ها، داستانها و چشم انداز با دنیاهای عینی شامل سیستم ها، روشها معیارها همراستا و هماهنگ می شوند. از یک سو آینده محقق می گردد و از طرف دیگر واقعیات اکنون در آینده متبلور می شوند.
تصویر شماره 11 : نحوه ارتباط و اتصال راهبرد به استعاره در سناریوهای آدلاید پارک .دیوید چیک، ماه می 2014
جمع بندی و نتیجه گیری :
در جمع بندی مطالب پیش گفته می توان چنین گفت که در عصر تغییرات شدید ما لزوما به نقشه بهتر برای تغییر دنیا نیاز نداریم بلکه نیروها و ابرنیروهایی برای جلوگیری از وقوع آینده های نامطلوب و خلق آینده های مطلوب نیاز داریم.ما ابر نیروهای ذیل را نیز داریم:
1.نیرویی که ما را قادر به برقراری آرامش روحی و جسمی سازد و با کمک مدیتیشن بر موضوعات تمرکز کنیم.
2.نیروی یادگیری مداوم و عکس العمل به موقع به جای دنبال کردن پیش فرض های کم اهمیت و رفتارهای گذشته
3.نیروی مقابله با آینده های دست دومی که به صورت پیش فرض سرمشق قرار داده ایم ولی کارایی ندارند.
4.نیرو و قابلیت درک چگونگی تغییرات محیطی و تاثیر مسائل برافکن و نوظهور بر زندگی روزمره و بر راهبردهای سازمانهایمان
5.نیروی درک و خلق آینده های جایگزین به جای تمرکز بر یک آینده محتوم
6.نیرو و قابلیت داستان سرایی و روایت سازی برای خلق داستانهای مختلف برای زندگی مان و اینکه بتوانیم طرحی نو در اندازیم.
7. نیاز به نیرویی برای ارتباط و اتصال داستان و روایت جدید به تغییرات سیستمی و خلق چرخه های تغییر مناسب و تضمین اینکه چگونه ارزشها را مهم شماریم و به آنها عمل کنیم.
منابع :
1-https://www.bbc.com/news/world-africa-28757054. Accessed 16 2 2019.
2-https://www.bbc.com/news/world-africa-28757054. Accessed 16 2 2019.
3-See Sohail Inayatullah, “The Youth Bulge,” Journal of Futures Studies (Vol. 21, No. 2, December, 2016), 21-24.
4-See Sohail Inayatullah, “Ageing Futures: From Overpopulation to World Underpopulation,” The Australian Business Network Report (Vol. 7, No. 8, 1999), 6–10.
5-https://theconversation.com/japan-is-not-the-only-country-worrying-about-population-decline-get-used-to-a-two-speed-world-56106. Accessed 16 2 2019.
6-https://www.independent.co.uk/news/world/asia/china-israel-trade-deal-lab-grown-meat-veganism-vegetarianism-a7950901.html. Accessed 16 2 2019
7-I am indebted to the World Bank executive Richard MacGeorge for alerting me to this approach. He moves the discourse away from political interests to sunken psychic costs.
8-See, for example, Sohail Inayatullah, Asia 2038: ten disruptions that change everything. Tamsui, Tamkang University, 2018.
9-See, for example, Sid Jordan, “Era of Neohumanism,” https://gurukul.edu/newsletter/issue-38/era-of-neohumanism/.Accessed 17 2 2019. Also see, Sohail Inayatullah, Marcus Bussey, and Ivana Milojevic, eds., Neohumanisteducational futures. Tamsui, Tamkang University, 2006.
10-See special issue on Donald Trump and the future, , the Journal of Futures Studies. (Vol. 21, No.3, March, 2017),
11-James Dator, “Surfing the tsunamis of change, ” http://www.futures.hawaii.edu/publications/futures-visions/SurfingTsunamisMexico1994.pdf. Accessed 16 2 2019. Also see: Christopher Jones, “Surfing the tsunamis of change,” Journal of Futures Studies .Vol. 8, No. 2, 2013, 115-122. http://www.jfs.tku.edu.tw/18-2/S04.pdf. Accessed 16 2 2019.
12-See Sohail Inayatullah, Understanding Sarkar: the Indian episteme, macrohistory and transformative knowledge. Leiden, Brill,2002.
13-These are drawn from, Sohail Inayatullah, What works – case studies in the practice of foresight. Tamsui, Tamkang University, 2015.
14-This approach is developed in a series of books, the latest being Sohail Inayatullah and Ivana Milojevic, eds. CLA 2.0: Transformative research in theory and practice. Tamsui, Tamkang University, 2015.